نشست "تاثیرات محیط زیستی پروژه های شهری بر آینده پایدار شهرهای ایران" برگزار شد
به گزارش روابط عمومی، در این نشست ابتدا خانم دکتر اشتیاقی به این نکته اشاره کردند که محتوای این سخنرانی برگرفته از بخشی از نتایج رساله ی دکتری ایشان در حوزهی محیط زیست با عنوان "ارزشیابی رئالیستی سیاستها و برنامه های توسعه شهر تهران با تاکید بر حقِ به شهر " است. در این نشست خانم اشتیاقی هدف برگزاری این نشست را پرداختن به بعد محیط زیستی تاثیرات پروژه های شهری در آینده محیط زیستی ایران دانسته و طرح موضوع خود را با تاکید بر مفهوم "حقِ به شهر" آغاز و به تاریخچه این مفهوم در منشور جهانی اشاره کردند. در این زمینه بیان کردند:
منشورِ جهانیِ حقِ به شهر یکی از موثرترین اقدامات اجتماعی در سطح جهانی است. این منشور محصول گفتگوهای متعدد در دهه 1990 میان فعالان حقوق بشر، طرفداران محیط زیست و گروههای دیگر در کنفرانس زمین ریو در 1992 و گردهمایی برنامه سکونتگاه های انسانی ملل متحد در استانبول در 1996 است. از جمله مفاد این منشور، تعریف «شهروندان» به مثابه هر شخصی که در محدوه شهری زندگی میکنند و طرحهایی نظیر مشارکت در تصمیم گیریهای شهری، مسکن ارزان قیمت، محیط سالم، حقوق اجتماعی، ایمنی فیزیکی و خدمات شهری زیر سایه توسعه پایدار فراهم میشود. اعضای این اتحادیه روی مسائلی نظیر عدالت محیط زیستی، بیخانمانی، حفاظت فرهنگی، سلامت و بهداشت، عدالت شهری و در کل توسعه پایدار کار میکنند.
خانم دکتر اشتیاقی با ورود به بحث توسعه پایدار بر این نکته اشاره کردند که در مباحث توسعه پایدار کسانی دغدغه توسعه پایدار را دارند که متوجه تخریب توسعه بر محیط زیست شدهاند، توسعه ای که عدم پایداری اکوسیستم را نیز به همراه دارد.
در ابتدای سخنرانی ایشان به ادبیات نظری در حوزهی سیاستگذاری شهری در رابطه با توسعه پایدار اشاره کردند. در این رابطه به سیاستها و ارزشهای نظام سرمایهداری در زیست بوم سیاسی شهر پرداختند و عنوان کردند:
نظام سرمایه داری روابط کالایی فرآیندهای متعدد اجتماعی- زیست بومی سلطه/ انقیاد و استثمار/سرکوب را می پوشاند و پنهان میکند. روابطی که تغذیه کننده فرآیندهای شهری شدن سرمایه اند و شهر را به فرایند اجتماعی- محیط زیستی متغیر و دگرگون شونده تبدیل میکنند که از نزدیکترین محیطها تا دورافتادهترین گوشه های جهان بسط می یابد. شهرها در چرخه رشد سرمایه داری با شکلی از انباشت سرمایه مواجه هستند که با رشد بی قاعده شهری همراه است بدون آن که؛ پیامد های اجتماعی، زیست محیطی آن لحاظ شود. چرا که زمین یا همان فضا قلمرو مهم برای تولید و جذب مازاد سرمایه برای تولید و بهره کشی فضا، مورد توجه نظام سرمایهداری قرار گرفته است. زمین شکل موهومی از سرمایه است که زمینه های ایجاد رانت را فراهم میکند. و در طی دو قرن گذشته، ارزشگذاری فضای شهری یک استراتژی انباشت سرمایه بوده است. تحت سرمایهداری برخی از فضاهای مشترک از قبیل فضاهای فیزیکی ساخته شده توسط دولت برای بازتولید سرمایهداری نقش اساسی دارد. مثل: خیابانها، بزرگراهها، میدانها، فرودگاهها، مسکن، ساختمانهای عمومی و مجتمعهای تجاری و مالها، آن چه در کنار هم منجر به نوع خاصی از شهرنشینی میشوند.
در رابطه با ایجاد شهرهای سرمایه دارانه نیز به مباحث متفکرانی چون لوفور و هاروی اشاره میکنند که چطور سرمایه داری به ارزشگذاری در مورد زمین میپردازد که به نوعی به استراتژی انباشت ثروت در نظام سرمایه داری مرتبط است. در واقع از نظر ایشان، نقش پروژههای شهری در شکلدهی به شهر در نظام سرمایهداری بسیار مهم است در ادامه به طرح سوال خود میپردازند با این عنوان که نسبت طرحها و پروژههای شهری با توسعه ی پایدار به چه صورت است؟ آیا توسعه شهرهای ایران و شهرسازی در ایران بر مبنای توسعه پایدار بوده است؟ آینده کلان شهرهایی چون تهران، شیراز، مشهد و... در گام اول و در سایر شهرها در ایران چگونه است؟
خانم اشتیاقی تفکیک کلانشهرها و شهرها را بر پایهی این تفکر انجام داده است که معتقدند در شهرسازی و توسعهی شهرها در ایران الگویی وجود دارد که از مدل توسعه شهر تهران اقتباس شده است. در ادامه در پاسخ به این سوال در رابطه با توسعه پایدار و توسعهی شهری در ایران به تعریف محیط زیست شهری پرداختند و بیان داشتند:
"محیط زیست شهری اکوسیستم یا محیطی است که دارای اجزای متفاوتی از قبیل فرآیندها و تاثیرات مربوط بین جوامع حیوانی و انسانی، هوا، خاک، معادن، منابع، فرآیندها و تاثیرات مربوط به ساختمانها، مسکن، جاده، تاسیسات (محیط مصنوع) و منابع و فرآیندها و تآثیرات مربوط به فعالیتهای انسان، بهداشت، هنر و آموزش (محیط اجتماعی و اقتصادی) است. کیفیت محیط زیست شهری به وسیله عوامل بسیار تعیین میشود که در سه دسته قرار می گیرند. 1. آثار منفی (آلودگی مواد شیمیایی، پسماند، آلودگی صوتی و..)
2. فاکتورهای جبران کننده (فضای سبز شهری، برکهها و نهرهای موجود در شهر 3. فاکتورهای آکادمیک (برنامهریزی شهری و سازماندهی نواحی شهری، خیابان ها و بزرگراهها) و همه این عناصر در ارتباط با یکدیگر دارند.
از نظر ایشان، در 4 دههی اخیر، توسعه و تغییرات در حوزه شهرسازی تنها با در نظر گرفتن عامل جمعیت همراه بوده است، از اینرو بدون در نظر گرفتن عوامل اجتماعی، زیستمحیطی و فرهنگی، توسعه شهری به صورت لجام گسیخته صورت گرفته است. خانم دکتر اشتیاقی بر این امر اشاره کردند که توسعه ایران به خصوص شهر تهران بر اساس عامل جمعیت بوده است. در حالیکه یکی از مهمترین دغدغه ها در توسعه شهری، تک عاملی دیدن توسعه شهرها و برجسته ساختن عامل جمعیت است. شهرها در ایران بر اساس رشد جمعیت بزرگتر شدهاند در حالی که تاثیر این امر بر محیط زیست دیده نشده است. او بر این اعتقاد است که افزایش جمعیت به همراه خود، افزایش مصرف را به همراه دارد و افزایش مصرف بسته به تولیدات بیشتر نیز افزایش خواهد داشت. افزایش تولیدات صنعتی و افزایش مصرف نیز به افزایش ضایعات بیشتر منجر میشود، مشکلی که شهر تهران نیز با آن روبرو است. افزایش ضایعات بر منابع محیط زیستی شهر و شهر تهران اثرات منفی به همراه داشته است و بر منابع پایه محیط زیستی فشار آورده و باعث کم شدن منابع پایه و محیط زیست و تخریب آن میشود.
در ادامه ایشان به رابطه نامتوازن توسعه شهری و توسعه پایدار در ایران تأکید و بیان میکند، در شهرهای بزرگ به خصوص تهران بخشی از پوشش گیاهی حذف شدند و به جای آن سازههای بتنی ساخته شدند. این در حالی است که میزان سرانه فضای سبز در تهران کمتر از میزان جمعیت است، از سوی دیگر نیز فعالیتهای شهری در تهران رو به افزایش است. در این رابطه بیان داشتند:
تراکم جمعیت در تهران بیشتر از ظرفیت اکوسیستم است و این مسئله باری را در تهران ایجاد میکند که منجر به تغییر کاربری در شهر تهران شده است. تغییر کاربری یعنی زمانی درختها و خانه باغهای زیادی در شهر تهران بودند اما نگاه متفاوت به بحث توسعه و رانتی که در بهرهکشی از زمین وجود دارد، باعث تخریب فضاهای سبز شده است. در واقع ما با نوعی استثمار فضا در شهر تهران روبرو بودیم که پیامدهای منفی زیست محیطی را به همراه داشته است.
ایشان در مورد آیندهی شهرهای بزرگ در ایران به خصوص شهر تهران، به این امر اشاره میکنند که شهرهای ایران در آینده به دلیل نداشتن سیاست توسعهای که بر مبنای توسعه ی پایدار است با بحران روبرو خواهند شد. در حالیکه بی توجهی به توسعه ی پایدار در توسعه ی شهری، بر سلامت جسمی و روانی شهروندان و خانوادهها و حتی رشد اقتصادی جامعه و خانوادهها اثرگذار خواهد بود و سرزندگی شهری را کاهش میدهد.
در ادامه به یکی از سیاست توسعه شهری در شهر تهران اشاره کردند که چطور با از بین بردن مسیلها در شهر تهران و پوشاندن مسیلها با قیر و آسفالت مسیر حرکت آب و مسیلها را از حرکت طبیعی خود خارج شدند. و این امر آشفتگی اکوسیستم را در شهر تهران ایجاد کرده است. در حالیکه در تهران با کمبود فضای سبز روبرو هستیم اما مصرف انرژی در این شهر همچنان رو به افزایش است. او براین باور است که افزایش مصرف انرژی در تهران، این شهر را تبدیل به جزیره گرم کرده است که بر حاشیههای این شهر اثرگذار بوده است. تاثیرات منفی آن را میتوان در نوع ریزش برف در شمال و جنوب تهران مشاهده کرد. ایشان به رخداد ریزش برف در تهران اشاره میکند و معتقد است در سالهای اخیر در شمال شهر تهران نسبت به مرکز و جنوب شهر تهران، برف و باران بیشتری میبارد، در حالیکه در گذشته شهروندان تهرانی از شمال تا جنوب شهر تهران، شاهد ریزش برف در کل شهر تهران بودند. خانم اشتیاقی به آیندهی شهر تهران اشاره میکنند که در آینده نیز با کاهش برف در قسمت شمالی نیز روبرو خواهیم بود و این مسئله از جنوب به شمال تهران تسری خواهد یافت. در واقع تاکید او بر تغییر سیاستهای توسعهای در شهر تهران است که توسعه ی پایدار را مبنای خود قرار دهد و بیشتر از ظرفیت اکوسیستم بار جمعیتی و مصرفی را بر آن تحمیل نکند.
از جمله نکاتی که در سخنرانی ایشان وجود داشت، این امر است که عدم توجه به توسعه پایدار در شهر تهران منجر به افزایش بی عدالتی اجتماعی شده است، در حالیکه آلودگی هوای شهرتهران در جنوب تهران بیشتر است و ساکنان شمال تهران بیشتر میتوانند از هوای پاک و سلامت عمومی بهره ببرند. در ادامه به مبحث مدل توسعه حملونقل در شهر تهران پرداختند و با تکیه بر نظرات کلارک اظهار کردند که مدل توسعه حمل ونقل بر مدل توسعهی شهری بسیار اثرگذار است. در این رابطه چنین بیان کردند:
ملاحظه طرح جامع تهران نشان میدهد که مدل توسعه حمل ونقلی تهران در سال 1330 بر مبنای شبکه راهآهن از سمت جنوب به شمال یعنی از راهآهن به تجریش بوده است. بعدها مدل توسعه حمل ونقلی از شرق به غرب نیز اضافه شد. اما در دو دهه اخیر با شدت بیشتر بزرگراهها در تهران ساخته شدند و حقِ به شهر نادیده گرفته شد. این در حالی است که در شهرهای کوچک ایران مانند ساری، بزرگراه ساخته شده است. در بازهی 1385 تا 1390 بزرگراهسازی در تهران و شهرهای ایران رو به افزایش بوده است که متاثر از تفکری است که در مبحث توسعه در ایران وجود دارد و باعث تخریب محیط زیست، خانهباغها و تغییر کاربریها شده است. همزمان با ایجاد بزرگراهها، مالهای جدیدی نیز ساخته میشوند و در شهر تهران نیز شاهد ساخته شدن مالها هستیم. این امر بر کیفیت محیط زیست و اکوسیستم مانند کیفیت هوا در شهر تهران اثرگذار بوده است.
در واقع ایشان بر این امر اشاره میکنند که میان ایجاد بزرگراهها و ایجاد مالها رابطه وجود دارد و با ساخت آزادراه و بزرگراه و ایجاد مالها کاربری از فضای سبز و کشاورزی به کاربری مسکونی، تجاری و صنعتی تبدیل میشود. همزمان با صحبتهای خانم دکتر اشتیاقی یکی از حضار در رابطه با تغییر کاربری از ایشان این سوال را مطرح کردند که "فکر کنید شما زمینی در مسیر بزرگراه دارید آیا خود شما این زمین کشاورزی یا طبیعی را با توجه به سودی که برای شما دارد و ارزش آن افزایش یافته است، تغییر کاربری نمیدهید؟"
خانم دکتر اشتیاقی در پاسخ، به امر سیاستگذاریهای کلان و تاثیر آنها بر شکل گیری شهرها اشاره کردند.
عرصه سیاستگذاری در سطح کلان میتواند کنشگران را سمت و سوق دهد. در حالیکه مدل توسعه شهرها در ایران بر اساس رانت فضا و استثمار فضا و مبنای مدل سرمایه دارانه است، مدل حملونقل در شهر تهران بر اساس سود است، بر اساس استفاده بیشتر از ماشین و خودرو محور است، پس بزرگراههای بیشتری ساخته میشوند. در طرح جامع تهران یا برنامهی 5 ساله توسعه شهر تهران را ببینید، قرار بود که تا سال 1400 به لحاظ حمل و نقل عمومی و پاک به 70 درصد رشد و در حملونقل خصوصی به 30 درصد رشد برسیم اما الان برعکس شده و ما در حوزه حملونقل خصوصی رشد بیشتری داشتیم. در حالیکه مسئله تهران آلودگی هوا است و برای بچه های شهر تهران دیدن آسمان آبی تبدیل به رویا شده است. دلیلش همین مدل توسعه است. در دورهی آقای قالیباف بیشترین پروژههای حملونقلی را در شهر تهران داریم، مثل پل صدر و در دوره آقای کرباسچی طرح نواب را داشتیم. سیاستگذار بر توسعه شهر و سطح کلان تاثیرگذار است. من معتقدم که این یک تخیل است که بگوییم یک شهروند در شرایط محیط زیستی تهران مقصر است، چرا! منِ شهروند تک سرنشین هستم! چه چیزی باعث شده است که من تک سرنشین شوم؟ من دوستدار محیط زیست نباشم؟ در شهر تهران با وجود بیش از 10 میلیون جمعیت، حملونقل عمومی پاسخگوی این حجم از جمعیت نیست و با وجود اینکه ممکنه منِ شهروند دوستدار محیط زیست باشم اما حملونقل خصوصی را انتخاب کنم. برای حمل ونقل خصوصی هم فضای زیاد مثل آزادراه و بزرگراه و... وجود دارد. پس سیاستگذار و برنامه ریز شهری در این تقاضا تاثیرگذار است و پیامدش هم متوجه محیط زیست است.
در ادامه خانم دکتر اشتیاقی وارد بخش دوم سخنرانی خود شدند و به اهمت ارزیابی محیط زیستی در پروژههای شهری پرداختند. به تاریخچه ارزیابی محیط زیستی اشاره کردند که ارزیابی محیط زیستی از سال 1354 در سازمان حفاظت محیط زیست مطرح بوده است و یکی از حوزههایی که میباید ارزیابی محیط زیستی در آنها اتفاق میافتاد پروژه های شهری در مقیاس خرد و کلان بوده است، هر چند آییننامه هیات وزیران در سال 1390 در این زمینه وجود دارد که در کنار ارزیابی اجتماعی، ارزیابی محیط زیستی پروژهها نیز باید وجود داشته باشد، در حالیکه در عمل ارزیابی محیط زیستی برای پروژههای شهری از اهمیت بالایی برخوردار نبوده است و برای نمونه به ساخت پل صدر در تهران اشاره کردند. ایشان بر این امر تاکید میکنند که در مدل توسعه شهری و مدل ایجاد مجتمع های تجاری و مالها در تهران، ارزیابی محیط زیستی صورت نگرفته است در حالیکه ایجاد مجتمعهای تجاری در مصرف انرژی و آب بسیار اثرگذار هستند. هر چند ایجاد مجتمع های مسکونی و تجاری ملزم به انجام کارهای محیط زیستی هستند اما کمتر به این موضوع توجه میشود.
در این نشست ابتدا خانم دکتر اشتیاقی به این نکته اشاره کردند که محتوای این سخنرانی برگرفته از بخشی از نتایج رسالهی دکتری ایشان در حوزهی محیط زیست با عنوان "ارزشیابی رئالیستی سیاستها و برنامه های توسعه شهر تهران با تاکید بر حقِ به شهر " است. در این نشست خانم اشتیاقی هدف برگزاری این نشست را پرداختن به بعد محیط زیستی تاثیرات پروژههای شهری در آینده محیط زیستی ایران دانسته و طرح موضوع خود را با تاکید بر مفهوم "حقِ به شهر" آغاز و به تاریخچه این مفهوم در منشور جهانی اشاره کردند. در این زمینه بیان کردند:
منشورِ جهانیِ حقِ به شهر یکی از موثرترین اقدامات اجتماعی در سطح جهانی است. این منشور محصول گفتوگوهای متعدد در دهه 1990 میان فعالان حقوق بشر، طرفداران محیط زیست و گروههای دیگر در کنفرانس زمین ریو در 1992 و گردهمایی برنامه سکونتگاههای انسانی ملل متحد در استانبول در 1996 است. از جمله مفاد این منشور، تعریف «شهروندان» به مثابه هر شخصی که در محدوه شهری زندگی میکنند و طرحهایی نظیر مشارکت در تصمیمگیریهای شهری، مسکن ارزان قیمت، محیط سالم، حقوق اجتماعی، ایمنی فیزیکی و خدمات شهری زیر سایه توسعه پایدار فراهم میشود. اعضای این اتحادیه روی مسائلی نظیر عدالت محیط زیستی، بیخانمانی، حفاظت فرهنگی، سلامت و بهداشت، عدالت شهری و در کل توسعه پایدار کار میکنند.
خانم دکتر اشتیاقی با ورود به بحث توسعه پایدار بر این نکته اشاره کردند که در مباحث توسعه پایدار کسانی دغدغه توسعه پایدار را دارند که متوجه تخریب توسعه بر محیط زیست شدهاند، توسعه ای که عدم پایداری اکوسیستم را نیز به همراه دارد.
در ابتدای سخنرانی ایشان به ادبیات نظری در حوزهی سیاستگذاری شهری در رابطه با توسعه پایدار اشاره کردند. در این رابطه به سیاستها و ارزشهای نظام سرمایهداری در زیست بوم سیاسی شهر پرداختند و عنوان کردند:
نظام سرمایه داری روابط کالایی فرآیندهای متعدد اجتماعی- زیست بومی سلطه/ انقیاد و استثمار/سرکوب را می پوشاند و پنهان میکند. روابطی که تغذیه کننده فرآیندهای شهری شدن سرمایه اند و شهر را به فرایند اجتماعی- محیط زیستی متغیر و دگرگون شونده تبدیل میکنند که از نزدیکترین محیطها تا دور افتاده ترین گوشه های جهان بسط مییابد. شهرها در چرخه رشد سرمایه داری با شکلی از انباشت سرمایه مواجه هستند که با رشد بی قاعده شهری همراه است بدون آن که؛ پیامد های اجتماعی، زیست محیطی آن لحاظ شود. چرا که زمین یا همان فضا قلمرو مهم برای تولید و جذب مازاد سرمایه برای تولید و بهرهکشی فضا، مورد توجه نظام سرمایهداری قرار گرفته است. زمین شکل موهومی از سرمایه است که زمینههای ایجاد رانت را فراهم میکند. و در طی دو قرن گذشته، ارزشگذاری فضای شهری یک استراتژی انباشت سرمایه بوده است. تحت سرمایهداری برخی از فضاهای مشترک از قبیل فضاهای فیزیکی ساخته شده توسط دولت برای بازتولید سرمایهداری نقش اساسی دارد. مثل: خیابانها، بزرگراهها، میدانها، فرودگاهها، مسکن، ساختمانهای عمومی و مجتمع های تجاری و مالها، آن چه در کنار هم منجر به نوع خاصی از شهرنشینی میشوند.
در رابطه با ایجاد شهرهای سرمایهدارانه نیز به مباحث متفکرانی چون لوفور و هاروی اشاره میکنند که چطور سرمایهداری به ارزشگذاری در مورد زمین میپردازد که به نوعی به استراتژی انباشت ثروت در نظام سرمایهداری مرتبط است. در واقع از نظر ایشان، نقش پروژههای شهری در شکلدهی به شهر در نظام سرمایهداری بسیار مهم است در ادامه به طرح سوال خود میپردازند با این عنوان که نسبت طرحها و پروژههای شهری با توسعهی پایدار به چه صورت است؟ آیا توسعه شهرهای ایران و شهرسازی در ایران بر مبنای توسعه پایدار بوده است؟ آینده کلان شهرهایی چون تهران، شیراز، مشهد و... در گام اول و در سایر شهرها در ایران چگونه است؟
خانم اشتیاقی تفکیک کلانشهرها و شهرها را بر پایهی این تفکر انجام داده است که معتقدند در شهرسازی و توسعهی شهرها در ایران الگویی وجود دارد که از مدل توسعه شهر تهران اقتباس شده است. در ادامه در پاسخ به این سوال در رابطه با توسعه پایدار و توسعهی شهری در ایران به تعریف محیط زیست شهری پرداختند و بیان داشتند:
"محیط زیست شهری اکوسیستم یا محیطی است که دارای اجزای متفاوتی از قبیل فرآیندها و تاثیرات مربوط بین جوامع حیوانی و انسانی، هوا، خاک، معادن، منابع، فرآیندها و تاثیرات مربوط به ساختمانها، مسکن، جاده، تاسیسات (محیط مصنوع) و منابع و فرآیندها و تآثیرات مربوط به فعالیتهای انسان، بهداشت، هنر و آموزش (محیط اجتماعی و اقتصادی) است. کیفیت محیط زیست شهری به وسیله عوامل بسیار تعیین میشود که در سه دسته قرار می گیرند. 1. آثار منفی (آلودگی مواد شیمیایی، پسماند، آلودگی صوتی و..)
2. فاکتورهای جبران کننده (فضای سبز شهری، برکه ها و نهرهای موجود در شهر 3. فاکتورهای آکادمیک (برنامه ریزی شهری و سازماندهی نواحی شهری، خیابان ها و بزرگراهها) و همه این عناصر در ارتباط با یکدیگر دارند.
از نظر ایشان، در 4 دهه ی اخیر، توسعه و تغییرات در حوزه شهرسازی تنها با در نظر گرفتن عامل جمعیت همراه بوده است، از اینرو بدون در نظر گرفتن عوامل اجتماعی، زیستمحیطی و فرهنگی، توسعه شهری به صورت لجام گسیخته صورت گرفته است. خانم دکتر اشتیاقی بر این امر اشاره کردند که توسعه ایران به خصوص شهر تهران بر اساس عامل جمعیت بوده است. در حالیکه یکی از مهمترین دغدغهها در توسعه شهری، تک عاملی دیدن توسعه شهرها و برجسته ساختن عامل جمعیت است. شهرها در ایران بر اساس رشد جمعیت بزرگتر شدهاند در حالی که تاثیر این امر بر محیط زیست دیده نشده است. او بر این اعتقاد است که افزایش جمعیت به همراه خود، افزایش مصرف را به همراه دارد و افزایش مصرف بسته به تولیدات بیشتر نیز افزایش خواهد داشت. افزایش تولیدات صنعتی و افزایش مصرف نیز به افزایش ضایعات بیشتر منجر میشود، مشکلی که شهر تهران نیز با آن روبرو است. افزایش ضایعات بر منابع محیط زیستی شهر و شهر تهران اثرات منفی به همراه داشته است و بر منابع پایه محیط زیستی فشار آورده و باعث کم شدن منابع پایه و محیط زیست و تخریب آن میشود.
در ادامه ایشان به رابطه نامتوازن توسعه شهری و توسعه پایدار در ایران تأکید و بیان میکند، در شهرهای بزرگ به خصوص تهران بخشی از پوشش گیاهی حذف شدند و به جای آن سازههای بتنی ساخته شدند. این در حالی است که میزان سرانه فضای سبز در تهران کمتر از میزان جمعیت است، از سوی دیگر نیز فعالیتهای شهری در تهران رو به افزایش است. در این رابطه بیان داشتند:
تراکم جمعیت در تهران بیشتر از ظرفیت اکوسیستم است و این مسئله باری را در تهران ایجاد میکند که منجر به تغییر کاربری در شهر تهران شده است. تغییر کاربری یعنی زمانی درختها و خانهباغهای زیادی در شهر تهران بودند اما نگاه متفاوت به بحث توسعه و رانتی که در بهرهکشی از زمین وجود دارد، باعث تخریب فضاهای سبز شده است. در واقع ما با نوعی استثمار فضا در شهر تهران روبرو بودیم که پیامدهای منفی زیست محیطی را به همراه داشته است.
ایشان در مورد آیندهی شهرهای بزرگ در ایران به خصوص شهر تهران، به این امر اشاره میکنند که شهرهای ایران در آینده به دلیل نداشتن سیاست توسعهای که بر مبنای توسعهی پایدار است با بحران روبرو خواهند شد. در حالیکه بی توجهی به توسعهی پایدار در توسعهی شهری، بر سلامت جسمی و روانی شهروندان و خانوادهها و حتی رشد اقتصادی جامعه و خانوادهها اثرگذار خواهد بود و سرزندگی شهری را کاهش میدهد.
در ادامه به یکی از سیاست توسعه شهری در شهر تهران اشاره کردند که چطور با از بین بردن مسیلها در شهر تهران و پوشاندن مسیلها با قیر و آسفالت مسیر حرکت آب و مسیلها را از حرکت طبیعی خود خارج شدند. و این امر آشفتگی اکوسیستم را در شهر تهران ایجاد کرده است. در حالیکه در تهران با کمبود فضای سبز روبرو هستیم اما مصرف انرژی در این شهر همچنان رو به افزایش است. او براین باور است که افزایش مصرف انرژی در تهران، این شهر را تبدیل به جزیره گرم کرده است که بر حاشیههای این شهر اثرگذار بوده است. تاثیرات منفی آن را میتوان در نوع ریزش برف در شمال و جنوب تهران مشاهده کرد. ایشان به رخداد ریزش برف در تهران اشاره میکند و معتقد است در سالهای اخیر در شمال شهر تهران نسبت به مرکز و جنوب شهر تهران، برف و باران بیشتری میبارد، در حالیکه در گذشته شهروندان تهرانی از شمال تا جنوب شهر تهران، شاهد ریزش برف در کل شهر تهران بودند. خانم اشتیاقی به آیندهی شهر تهران اشاره میکنند که در آینده نیز با کاهش برف در قسمت شمالی نیز روبرو خواهیم بود و این مسئله از جنوب به شمال تهران تسری خواهد یافت. در واقع تاکید او بر تغییر سیاستهای توسعهای در شهر تهران است که توسعهی پایدار را مبنای خود قرار دهد و بیشتر از ظرفیت اکوسیستم بار جمعیتی و مصرفی را بر آن تحمیل نکند.
از جمله نکاتی که در سخنرانی ایشان وجود داشت، این امر است که عدم توجه به توسعه پایدار در شهر تهران منجر به افزایش بی عدالتی اجتماعی شده است، در حالیکه آلودگی هوای شهرتهران در جنوب تهران بیشتر است و ساکنان شمال تهران بیشتر میتوانند از هوای پاک و سلامت عمومی بهره ببرند. در ادامه به مبحث مدل توسعه حملونقل در شهر تهران پرداختند و با تکیه بر نظرات کلارک اظهار کردند که مدل توسعه حملونقل بر مدل توسعهی شهری بسیار اثرگذار است. در این رابطه چنین بیان کردند:
ملاحظه طرح جامع تهران نشان میدهد که مدل توسعه حملونقلی تهران در سال 1330 بر مبنای شبکه راهآهن از سمت جنوب به شمال یعنی از راهآهن به تجریش بوده است. بعدها مدل توسعه حملونقلی از شرق به غرب نیز اضافه شد. اما در دو دهه اخیر با شدت بیشتر بزرگراهها در تهران ساخته شدند و حقِ به شهر نادیده گرفته شد. این در حالی است که در شهرهای کوچک ایران مانند ساری، بزرگراه ساخته شده است. در بازهی 1385 تا 1390 بزرگراهسازی در تهران و شهرهای ایران رو به افزایش بوده است که متاثر از تفکری است که در مبحث توسعه در ایران وجود دارد و باعث تخریب محیط زیست، خانهباغها و تغییر کاربریها شده است. همزمان با ایجاد بزرگراهها، مالهای جدیدی نیز ساخته میشوند و در شهر تهران نیز شاهد ساخته شدن مالها هستیم. این امر بر کیفیت محیط زیست و اکوسیستم مانند کیفیت هوا در شهر تهران اثرگذار بوده است.
در واقع ایشان بر این امر اشاره میکنند که میان ایجاد بزرگراهها و ایجاد مالها رابطه وجود دارد و با ساخت آزادراه و بزرگراه و ایجاد مالها کاربری از فضای سبز و کشاورزی به کاربری مسکونی، تجاری و صنعتی تبدیل میشود. همزمان با صحبتهای خانم دکتر اشتیاقی یکی از حضار در رابطه با تغییر کاربری از ایشان این سوال را مطرح کردند که "فکر کنید شما زمینی در مسیر بزرگراه دارید آیا خود شما این زمین کشاورزی یا طبیعی را با توجه به سودی که برای شما دارد و ارزش آن افزایش یافته است، تغییر کاربری نمیدهید؟"
خانم دکتر اشتیاقی در پاسخ، به امر سیاستگذاریهای کلان و تاثیر آنها بر شکلگیری شهرها اشاره کردند.
عرصه سیاستگذاری در سطح کلان میتواند کنشگران را سمت و سوق دهد. در حالیکه مدل توسعه شهرها در ایران بر اساس رانت فضا و استثمار فضا و مبنای مدل سرمایه دارانه است، مدل حملونقل در شهر تهران بر اساس سود است، بر اساس استفاده بیشتر از ماشین و خودرو محور است، پس بزرگراههای بیشتری ساخته میشوند. در طرح جامع تهران یا برنامهی 5 ساله توسعه شهر تهران را ببینید، قرار بود که تا سال 1400 به لحاظ حمل و نقل عمومی و پاک به 70 درصد رشد و در حملونقل خصوصی به 30 درصد رشد برسیم اما الان برعکس شده و ما در حوزه حملونقل خصوصی رشد بیشتری داشتیم. در حالیکه مسئله تهران آلودگی هوا است و برای بچه های شهر تهران دیدن آسمان آبی تبدیل به رویا شده است. دلیلش همین مدل توسعه است. در دورهی آقای قالیباف بیشترین پروژههای حمل ونقلی را در شهر تهران داریم، مثل پل صدر و در دوره آقای کرباسچی طرح نواب را داشتیم. سیاستگذار بر توسعه شهر و سطح کلان تاثیرگذار است. من معتقدم که این یک تخیل است که بگوییم یک شهروند در شرایط محیط زیستی تهران مقصر است، چرا! منِ شهروند تک سرنشین هستم! چه چیزی باعث شده است که من تک سرنشین شوم؟ من دوستدار محیط زیست نباشم؟ در شهر تهران با وجود بیش از 10 میلیون جمعیت، حملونقل عمومی پاسخگوی این حجم از جمعیت نیست و با وجود اینکه ممکنه منِ شهروند دوستدار محیط زیست باشم اما حملونقل خصوصی را انتخاب کنم. برای حملونقل خصوصی هم فضای زیاد مثل آزادراه و بزرگراه و... وجود دارد. پس سیاستگذار و برنامهریز شهری در این تقاضا تاثیرگذار است و پیامدش هم متوجه محیط زیست است.
در ادامه خانم دکتر اشتیاقی وارد بخش دوم سخنرانی خود شدند و به اهمت ارزیابی محیط زیستی در پروژههای شهری پرداختند. به تاریخچه ارزیابی محیط زیستی اشاره کردند که ارزیابی محیط زیستی از سال 1354 در سازمان حفاظت محیط زیست مطرح بوده است و یکی از حوزههایی که میباید ارزیابی محیط زیستی در آنها اتفاق میافتاد پروژههای شهری در مقیاس خرد و کلان بوده است، هر چند آییننامه هیات وزیران در سال 1390 در این زمینه وجود دارد که در کنار ارزیابی اجتماعی، ارزیابی محیط زیستی پروژهها نیز باید وجود داشته باشد، در حالیکه در عمل ارزیابی محیط زیستی برای پروژههای شهری از اهمیت بالایی برخوردار نبوده است و برای نمونه به ساخت پل صدر در تهران اشاره کردند. ایشان بر این امر تاکید میکنند که در مدل توسعه شهری و مدل ایجاد مجتمعهای تجاری و مالها در تهران، ارزیابی محیط زیستی صورت نگرفته است در حالیکه ایجاد مجتمعهای تجاری در مصرف انرژی و آب بسیار اثرگذار هستند. هر چند ایجاد مجتمعهای مسکونی و تجاری ملزم به انجام کارهای محیط زیستی هستند اما کمتر به این موضوع توجه میشود. در ادامه بر این امر اشاره کردند که مسائل زیادی در عدم توجه و انجام ارزیابی محیط زیستی پروژههای شهری وجود دارد که نیازمند بازبینی و توجه بیشتر مدیران و سیاستگذاران شهری است و تا زمانیکه مدل تفکر، برنامهریزی و سیاستگذاری بر اساس سودآوری کوتاه مدت باشد نتایج خوبی در آینده شهرتهران نخواهیم داشت و همچنان محیط زیست مورد غفلت قرار میگیرد.
در انتها اینگونه نتیجه گیری کردند که ضرورتی وجود ندارد که بر اساس مدل توسعه شهر تهران، شهرهای کوچک نیز تغییر و توسعه یابند. نیازی نیست که به مانند شهر تهران در شهرهای شمالی مانند ساری بزرگراه و آزادراه احداث شود. شهر سهم تمام شهروندان است و حق شهروندان داشتن آسمان آبی و زمین پاک است و امید است که استراتژی توسعه شهرها در ایران به خصوص شهر تهران در مسیر توسعهی پایدار و حراست از منابع طبیعی حرکت کند.
ر ادامه بر این امر اشاره کردند که مسائل زیادی در عدم توجه و انجام ارزیابی محیط زیستی پروژههای شهری وجود دارد که نیازمند بازبینی و توجه بیشتر مدیران و سیاستگذاران شهری است و تا زمانیکه مدل تفکر، برنامهریزی و سیاستگذاری بر اساس سودآوری کوتاه مدت باشد نتایج خوبی در آینده شهرتهران نخواهیم داشت و همچنان محیط زیست مورد غفلت قرار میگیرد.
در انتها اینگونه نتیجه گیری کردند که ضرورتی وجود ندارد که بر اساس مدل توسعه شهر تهران، شهرهای کوچک نیز تغییر و توسعه یابند. نیازی نیست که به مانند شهر تهران در شهرهای شمالی مانند ساری بزرگراه و آزادراه احداث شود. شهر سهم تمام شهروندان است و حق شهروندان داشتن آسمان آبی و زمین پاک است و امید است که استراتژی توسعه شهرها در ایران به خصوص شهر تهران در مسیر توسعه ی پایدار و حراست از منابع طبیعی حرکت کند.
نظر شما :